تاسیان؛ تصویرِ خاموشِ تاریخ
تاسیان فیلمی است که به جای ارائه نگاهی واقعی و منصفانه به دوران پهلوی، تصویری سفیدشده و یکطرفه از آن دوران به نمایش میگذارد و حقایق تلخ را نادیده میگیرد. چنین روایتی نه تنها مخاطب را گمراه میکند، بلکه به شعور بیننده نیز بیاحترامی میکند.
سریال «تاسیان» به کارگردانی تینا پاکروان، داستانی عاشقانه در بستر اجتماعی و سیاسی ایران دهه ۵۰ شمسی روایت میکنه؛ روایتی که با واقعیت ها آن روز بسیار فاصله داره!
داستان حول چند شخصیت اصلی میچرخه که هرکدوم درگیر ماجراهایی احساسی و سیاسی هستن. از جمله بازیگران شاخص این سریال میتونیم به بابک حمیدیان اشاره کنیم که معمولاً در نقشهای جدی و پرتنش ظاهر میشه، پانتهآ پناهی که با بازیهای احساسیاش شناخته میشه، هوتن شکیبا که طی سالهای اخیر بسیار درخشیده، و البته مهران مدیری که دیدنش در فضایی تاریخی خودش کنجکاویبرانگیزه.
تا الان حدود 16 قسمت از این سریال پخش شده و با وجود حواشی زیاد، هنوز نتونسته بهصورت رسمی مجوز پخش کامل و گسترده دریافت کنه.
حقیقتاً چیزی که توی این سریال تو ذوق میزنه اینه که خیلی سعی شده تا حکومت پهلوی رو خوش آب و رنگ نشون بدن. از لباسها و مهمونیهای لاکچری گرفته تا موزیک و فرهنگ غربزدهای که تو هر سکانس موج میزنه؛ همه چی به شدت شیک و باکلاسه، طوری که انگار داریم پاریس دهه ۵۰ رو میبینیم نه تهرانِ دهه 50 !
واقعاً این همه تمرکز روی مد و جشن و فشن، بدون نشون دادن ظلم، فقر، فساد اداری، سانسور شدید مطبوعات، و فحشایی که علناً زیر حمایت دربار پهلوی رشد کرده بود، یه نوع تقلب واقعیته. انگار فیلم داره یه ویترین از اون دوره رو نشون میده که قراره مخاطب رو جذب کنه، ولی اون پشت صحنه تاریک رو عمداً سانسور کرده.
از اون طرف، جالبه که برای اینکه بیشتر سروصدا بهپا کنن و کنجکاوی مخاطب رو تحریک کنن، پخش سریال بدون مجوز انجام شده. به نظر میرسه این کار، یه جور بازی با افکار عمومیه تا هم دیده بشن و هم با فشار مخاطبها مجوز بگیرن، چون شاید بهصورت عادی اصلاً مجوز نمیگرفتند.
در حالی که توی سریال مدام با تصاویری از تجمل و رفاه روبهرو هستیم، یکی از واقعیتهای دردناک اون دوره، کودکان کار و مردم روستاییای بودن که حتی آب آشامیدنی سالم یا برق نداشتن. در دهه ۵۰ خورشیدی، هنوز بسیاری از مناطق ایران مدرسه نداشتن و نرخ بیسوادی بالا بود. در کنار این، ساواک با کوچکترین نقد، نویسندهها و روزنامهنگارها رو بازداشت و شکنجه میکرد.
شاید بد نباشه اشاره کنم که در همان دوران، فیلم معروف «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی، یکی از فیلمهای مهم سینمای ایران، به دلیل نقد شدید وضعیت اجتماعی و سیاسی آن زمان، توسط حکومت پهلوی توقیف شد و اجازه اکران پیدا نکرد. این نمونه نشون میده که واقعیتهایی که تاسیان ازش میگذره و سانسور میکنه، واقعاً چه ابعادی داشت.
«تاسیان» میتونست فرصتی باشه برای روایتی منصفانه از تاریخ، نه صرفاً ساختن یه کارتپستال قشنگ از دورانی پر از تضاد. سینما قراره آینه جامعه باشه، نه فقط قاب طلا. وقتی روایتها اینقدر یکطرفه و فانتزی میشن، نهتنها مخاطب رو گمراه میکنن، بلکه به شعور بیننده هم توهین میشه.